الجزء ٣٠

متن شما ...

Block /endBlock Ads3

تبلیغات

<-Text3->
/endAds3
ContactBlock

تماس با ما

/endContactBlock
RegisterBlock

عضویت در سایت

[Register_Form]
/endRegisterBlock
ForumBlock

آخرین ارسال های انجمن

ForumPostsLoopBlock /endForumPostsLoopBlock
عنوان پاسخ بازدید توسط
ForumPostTitle [ForumPostCountAnswer] [ForumPostHit] [ForumPostLastAuthor]
/endForumBlock
PostImageBlock

/endPostImageBlock

الجزء ٣٠

سورة النبأ - سورة ٧٨ - عدد آياتها ٤٠
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ (١)عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (٢)الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ (٣)كَلا سَيَعْلَمُونَ (٤)ثُمَّ كَلا سَيَعْلَمُونَ (٥)أَلَمْ نَجْعَلِ الأرْضَ مِهَادًا (٦)وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا (٧)وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا (٨)وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا (٩)وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا (١٠)وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا (١١)وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا (١٢)وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا (١٣)وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا (١٤)لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا (١٥)وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا (١٦)إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا (١٧)يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا (١٨)وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا (١٩)وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا (٢٠)إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا (٢١)لِلطَّاغِينَ مَآبًا (٢٢)لابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا (٢٣)لا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا (٢٤)إِلا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا (٢٥)جَزَاءً وِفَاقًا (٢٦)إِنَّهُمْ كَانُوا لا يَرْجُونَ حِسَابًا (٢٧)وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا (٢٨)وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا (٢٩)فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلا عَذَابًا (٣٠)إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا (٣١)حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا (٣٢)وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا (٣٣)وَكَأْسًا دِهَاقًا (٣٤)لا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلا كِذَّابًا (٣٥)جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا (٣٦)رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا (٣٧)يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا (٣٨)ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا (٣٩)إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا (٤٠)

سورة النازعات - سورة ٧٩ - عدد آياتها ٤٦
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا (١)وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا (٢)وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا (٣)فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا (٤)فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْرًا (٥)يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ (٦)تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ (٧)قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ (٨)أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ (٩)يَقُولُونَ أَئِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ (١٠)أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً (١١)قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ (١٢)فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ (١٣)فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ (١٤)هَلْ أتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى (١٥)إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِي الْمُقَدَّسِ طُوًى (١٦)اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى (١٧)فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى (١٨)وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى (١٩)فَأَرَاهُ الآيَةَ الْكُبْرَى (٢٠)فَكَذَّبَ وَعَصَى (٢١)ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعَى (٢٢)فَحَشَرَ فَنَادَى (٢٣)فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأعْلَى (٢٤)فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكَالَ الآخِرَةِ وَالأولَى (٢٥)إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشَى (٢٦)أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا (٢٧)رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا (٢٨)وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (٢٩)وَالأرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا (٣٠)أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا (٣١)وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا (٣٢)مَتَاعًا لَكُمْ وَلأنْعَامِكُمْ (٣٣)فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى (٣٤)يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الإنْسَانُ مَا سَعَى (٣٥)وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرَى (٣٦)فَأَمَّا مَنْ طَغَى (٣٧)وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (٣٨)فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى (٣٩)وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى (٤٠)فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى (٤١)يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا (٤٢)فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْرَاهَا (٤٣)إِلَى رَبِّكَ مُنْتَهَاهَا (٤٤)إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشَاهَا (٤٥)كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا (٤٦)


ادامه مطلب
درباره : جزء 30 قرآن کریم , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, زمان : 23:11 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
PostImageBlock

/endPostImageBlock

 

رویای صادقه

 دریافت متن

پس از اینکه به بچه ها خبر رسید دکتر «رحیمی» شهید شده است همه بچه ها دعای توسل را به یاد او خواندند. دعا را «محمد علی» می خواند. وقتی به نام مقدس امام حسین (علیه السلام) رسید دعا را قطع کرد و خطاب به بچه ها گفت: «برادرها قدر خودمان را بدانیم. برادرها اگر مرا ندیدید حلالم کنید. من از همه شما حلالیت می طلبم.» پس از اتمام دعا نزد او رفتم. گفتم:«مگر احساس شهادت می کنی؟» گفت: «وقتی به جبهه آمدم یک بار امام زمان (عجل الله فرجه) را در خواب دیدم. ایشان به من فرمودند:«به زودی عملیاتی شروع می شود و تو نیز در این عملیات شرکت می کنی و شهید خواهی شد.» همین گونه شد. او در همان عملیات (مسلم ابن عقیل) به شهادت رسید. با اینکه قبل از عملیات به علت درد آپاندیسیت بشدت بیمار بود و حتی فرماندهان می خواستند از حضور او در عملیات جلوگیری کنند ولی او می گفت: «چرا شما می خواهید از شهادت من جلوگیری کنید؟» 

(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه139)

درباره : رویای صادقه , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, زمان : 23:10 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
PostImageBlock

/endPostImageBlock

 

دیدار با آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)

 دریافت متن

شهید اوحانی برمی گردد تا وضع را تشریح کند و کاملی بر می گردد تا نتیجه را گزارش دهد که می بیند آقا مهدی با تواضعی عجیب با کسی صحبت می کند و چشمانش خورشید وار می درخشند، انگار دریایی از نور است که به یک سمت سرازیر شده است و لبهایش با تبسمی نمکین با کسی راز می گویند. صحبت در حریم است وهمه بی خبرند و باید بی خبر بمانند پیک وصال آمده است و پیغام وصل دارد.

نگاه شهید اوحانی و برادر کاملی در یکدیگر تلاقی می کند و آنگاه شهید اوحانی با صدایی لرزان = با توجه به برادر کاملی = می گوید:«خداوندا ...! ... امام زمان! (عج) ... آقا مهدی دارد با مولایش سخن می گوید.» برادر کاملی و شهید اوحانی می گریند که یک مرتبه آقا مهدی باکری کمر راست می کند و بر می خیزد راست قامت و استوار طرفی گرانبها بسته است، همین طرفه العین می ارزید به آن همه بی خوابی وخستگی.

شهید اوحانی حس می کند که بعد از این معراج باید با مهدی سخنی بگوید اما دیگر قدرت تکلم از او گریخته است نمی داند چه بگوید و چگونه ؟ و بریده بریده جمله ای را سرهم می کند: «آقا مهدی ... خلاصه ... انشاء الله ... ما را حلال کنید!»

(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه101)

درباره : دیدار با آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, زمان : 23:9 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
PostImageBlock

/endPostImageBlock

 

تعجیل در فرج

 دریافت متن

پاسدار شهید سلمان رضایی یکی از چهره های گمنام و شناخته نشده حماسه دفاع مقدس ما بشمار می آید. صفا و صمیمیت او تا ابد از صحیفه اذهان دوستان  نزدیکان زدوده نخواهد شد و باید گفت که آنان بهتر می دانند که او که بود و چگونه زیست و در نهایت رو سوی کدامین قبله نهاد ...

متن زیر دست نوشته ای از شهید سلمان رضایی است که در دوران جنگ تحمیلی خطاب به خانواده عزیزش نگاشته است. تقاضا داریم که به دیده تعمیق در این کلمات بنگرید و بدین واسطه قلوب خویش را مالامال از عشق به حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)نمایید ...

حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به من فرمودند: «به این برادران بسیجی و رزمنده و جانباز بگویید که به پاکی و عظمتی که دارند خدا را قسم دهند، که خدا زودتر فرج مرا نزدیک کند.» 

 

(کتاب کرامات شهدا، جلد اول، صفحه 66)

درباره : تعجیل در فرج , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, زمان : 23:3 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
PostImageBlock

/endPostImageBlock

 

نفس اثر بخش یک نوجوان

 دریافت متن

یکی از روحانیون و فضلای بزرگ قم برای من تعریف می کردند که زمان جنگ روحانی گردانهای مختلف بودم و دو سه ماه در هر گردان کارهای مختلفی انجام می دادم. تا اینکه در یک گردان آذری زبان افتادم و برای آن گردان هر کاری می کردم، پارچه می زدم، نوار می گذاشتم، سخنرانی، دعا و نماز و... ولی یک نوجوان 15 یا 16 ساله بود که فقط بین نماز تعقیبات می خواند. احساس می کردم اثری که این تعقیبات بین رزمنده ها دارد به مراتب بیشتر از  کارهای من است. برایم سؤال بود که این نوجوان چه سرّی با خدا و مهدی (عج) و فاطمه (س) دارد که آنقدر نفسش اثر بخش است.

 گذشت و از آن گردان رفتم، در گردان دیگر فعالیت می کردم. صبح عملیاتی می آمدیم که دو سه نفر از رفقای آن نوجوان را دیدم. از آنها پرسیدم مرا می شناسید؟ گفتند بله. سراغ آن نوجوان را گرفتم. گفتند: «حاج آقا! همین دیشب در عملیات شهید شد.» پرسیدم این سؤال مرا جواب بدید او چه سرّی داشت که اینگونه بود؟ گفتند: ما از اسرار پنهانی او نمی دانیم ولی یک روز در شهر خودمان به ما گفت: شنیدم دیدن عالم ثواب زیادی دارد برویم پیش آقای مدنی ما رو نصیحت کنند. وقت گرفتیم پیش ایشان در موعد مقرر رفتیم. خیلی مؤدبانه پیش ایشان رفتیم حاج آقا با ما روبوسی کرد.

 آقای مدنی بالای مجلس نشست و این نوجوان مؤدب و دو زانو دم در نشست. دیدیم ایشان (آیت الله مدنی) سرشان را پائین انداخته اند و حرف نمی زنند و وقتی سرشان را بالا آوردند با کمال تعجب دیدیم دارند اشک می ریزند یک نگاه در چشمان آن رفیق ما انداخت و با حالت التماس این غزل حافظ را خواند:

ای پیک راستان خبر یار ما بگو

 احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

ما محرمان خلوت انسیم غم مخور

با یار آشنا سخن آشنا بگو

بر هم چو میزد آن سر زلفین مشکبار

 باما سر چه داشت ز بحر خدا بگو

گر دیگرت بر آن سر دولت گذر بود

بعد از ادای خدمت وعرض دعا بگو

هر چند ما بدیم تو ما را بدان مگیر

شاهانه ماجرای گناه گدا بگو

 

و شروع کرد زار زار گریه کردن و آن نوجوان سر را بالا آورد. نگاه در چشم آیت الله مدنی کرد و گفت:

درد عشقی کشیده ام که مپرس

سوز هجری چشیده ام که مپرس

گشته ام در جهان و آخر کار 

دلبری برگزیده ام که مپرس

سوی من لب چه می گزی که مگوی

لب لعلی گزیده ام که مپرس

 

برگرفته از سی دی سربندهای فراموش شده

درباره : نفس اثر بخش یک نوجوان , ,
PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, زمان : 23:2 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
PostImageBlock

/endPostImageBlock

وعده شهادت

دریافت متن

پس از اينکه به بچه‌ها خبر رسيد دکتر «رحيمي» شهيد شده است همه بچه‌ها دعاي توسل را به ياد او خواندند. دعا را «محمدعلي» مي‌خواند. وقتي به نام مقدس امام حسين (ع)‌ رسيد، دعا را قطع کرد و خطاب به بچه‌ها گفت:«برادرها اگر مرا نديديد حلالم کنيد من از همه شما حلاليت مي‌طلبم

پس از اتمام دعا نزد او رفتم گفتم:«چرا وقت دعا از همه حلاليت طلبيدي؟» گفت:«وقتي به جبهه آمدم، امام زمان (عج) را در خواب ديدم، ايشان به من فرمودند:«به زودي عملياتي شروع مي‌شود و تو نيز در اين عمليات شرکت مي‌کني، و شهيد خواهي شد

همينگونه شد، او در همان عمليات (مسلم بن عقيل (ع) به شهادت رسيد. با اينکه قبل از عمليات به علت درد آپانديسيت بشدت بيمار بود و حتي فرماندهان مي‌خواستند از حضور او در عمليات جلوگيري کنند، ولي او مي‌گفت:«چرا شما مي‌خواهيد از شهادت من جلوگيري کنيد؟

منبع :از کتاب برگ‌هايي از بهشت

PostRateBlock
امتیاز : نتیجه : امتیاز توسط نفر مجموع امتیاز :

/endPostRateBlock
OnlyMorePostBlock
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
/endOnlyMorePostBlock
برچسب ها : <-TagName-> ,
بازدید :
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390برچسب:, زمان : 22:56 | نویسنده : رشیدی | لینک ثابت | (نظر)
RelatedPostsBlock /endRelatedPostsBlock

آخرین مطالب ارسالی

CommentBlock

ارسال برای این مطلب

این توسط [Comment_Author] در تاریخ [Comment_Date] و [Comment_Time] دقیقه ارسال شده است

[Comment_Gavator]

[Comment_Content]


[Comment_Form] [Comment_Page]
/endCommentBlock
BlockDown /endBlockDown

صفحات سایت

تعداد صفحات : <-BlogPageCount->
<-BlogPage->